قدرت ظاهری سه تن از خلفای بنیعباس در دوره 6 ساله امامت امام حسن عسکری(ع) سبب شد که این رهبر اجتماعی با نفوذ حدود سه سال از عمر پربرکت خود را در زندان و تحت کنترل شدید قرار بگیرد اما این شرایط به این معنا نبود که یازدهمین امام شیعیان در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقداماتی اثرگذار نکرده باشد. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتوگوی مفصل ما با حجتالاسلام دکتر حمیدرضا مطهری، مدیر و عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) است درباره برخی از اقدامات مظلومترین امام شیعیان جهان.
امام عسکری(ع) و مقابله با جریانات انحرافی
دکتر مطهری با اشاره به دوران خاص امامت امام حسن عسکری(ع) میگوید: امام یازدهم شیعیان در دوران کوتاه امامت خود با وجود آزارها و فشارهای شدید عباسیان، تا آنجا که امکان داشت دست از روشنگریهای اعتقادی و حفاظت امت از گمراهی برنداشت. از زمان هارون عباسی، نهضت ترجمه در جامعۀ اسلامی آغاز شد و این نهضت در دوران مأمون اوج گرفت و ادامه یافت. در این نهضت، کتابهایی در عرصههای گوناگون علمی از زبانها و تمدنهای بیگانه ترجمه و میان مسلمانها منتشر میشد. جریان نهضت ترجمه، ولو اینکه خدمت زیادی به جامعه اسلامی کرد اما تعدادی از مسلمانها که خود را از نعمت ولایت اهلبیت(ع) محروم کرده بودند و درونمایه غنی و تکیهگاه استواری نداشتند، تحت تأثیر این علوم قرار گرفته و نسبت به مقدسات سست یا بیاعتقاد شدند. این نهضت سبب ورود برخی افکار و اندیشههای انحرافی شد.
او به سایر فرقههای ایجاد شده در زمان امام عسکری(ع) اشاره کرده و توضیح میدهد: یکی دیگر از این فرقهها واقفیه بود. امام کاظم(ع) در حیات خود نمایندگانی داشت که سهم امام و وجوهات شرعیه شیعیان را میگرفتند. پس از شهادت امام کاظم(ع) آنها برای حفظ نمایندگی خود و تصاحب سهم امام و سایر وجوهات شرعیه به دروغ ادعا کردند که امام کاظم(ع) از دنیا نرفته بلکه همان مهدی موعود است. به همین دلیل توقف کرده و به امامان بعدی معتقد نشدند. امام عسکری(ع) با فرقههای منحرف کلام مذهبی مانند صوفیه، واقفیه، غلات، زنگیان و... با رفع شبهات در حوزه دین مبارزه میکرد. تولی و تبری در مقابل دوستان و دشمنان همینطور مبارزه با انحرافات فکری، پرهیز از مجادله و دستور به دوری از بدعت گذاران از دیگر اقدامات آن حضرت بود. او در برابر فرقههای ضاله موضعگیری میکرد و با بهره بردن از علم غیب به دفع فتنه میپرداخت.
حل تعارضات و مشکلات مسلمانان
رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) در پاسخ به این پرسش که چرا حضرت، فرزندش حضرت مهدی(عج) را از مردم پنهان میکرد، تشریح میکند: خلفای عباسی از ولادت فرزندی که ستم آنان را ویران کند، بیم داشتند به همین دلیل امام عسکری(ع) را به شدت زیر نظر قرار داده بودند. امام عسکری(ع) هم در آن شرایط خطرناک، برای هدایت و جلوگیری از گمراه شدن مردم، فرزندش را به گروه کثیری از معتمدین نشان داد و تولدش را به جماعتی از ثقات خبر داد. ولی درعینحال سفارش میکرد که موضوع را از دشمنان مکتوم داشته و حتی از بردن نامش خودداری کنند.
او به اقدامات امام عسکری(ع) برای رفع تعارضات و مشکلات جامعه مسلمانان نیز اشاره کرده و عنوان میکند: مدیریت و حل تعارضات، بویژه تعارضاتی که درون جامعه شیعی شکل گرفته بود از نکات مهمی بود که امام عسکری(ع) برای مدیریت آن اقداماتی انجام داد. آن حضرت(ع) جانشین خود را به صورت مستقیم به همه معرفی نکرد زیرا برای حضرت مهدی(عج) خطراتی به همراه داشت به همین دلیل این کار غیرمستقیم انجام می شد. به طور نمونه حضرت در معرفی جانشین بعد از خود فرموده بود هر که جواب نامههای مرا از تو خواست او بعد من قائم به امر امامت است. خادم ایشان روایت کرده است که گروهی از اهالی قم برای دیدار با حضرت امام عسکری(ع) و پرداخت وجوهات به سامرا سفر کرده بودند اما ورودشان مصادف شده بود با شهادت امام(ع). روایت است که برخی از علما همراه این گروه بودند و یا اینکه این گروه دستورات لازم را برای شناختن امام خود گرفته بودند. جعفر خود را به عنوان جانشین امام عسکری(ع) به آنها معرفی کرد و قمیها که تعلیم دیده بودند شروع به پرسشهایی از جعفر کردند که جعفر از پاسخ درماند اما حضرت حجت بن الحسن العسکری(ع) پرسشها را جواب داد و آنها امام عصر خود را دیدند و به معرفت او دست پیدا کردند.
پاسخ امام حسن عسکری(ع) به شبهۀ تناقض آیات قرآن
این پژوهشگر تاریخ تشیع به بحث دفاع از قرآن توسط یازدهمین معصوم پرداخته و توضیح میدهد: یکی از اندیشههای انحرافی که در زمان امام حسن عسکری(ع) شکل گرفته بود، جریان خلق قرآن یعنی جنجال و کشمکش شدید بر سر مخلوق بودن یا مخلوق نبودن قرآن بود که ائمه پیشین با آن به شدت مقابله و مواجهه کرده و شیعیان را از ورود به آن نهی کرده بودند. امام عسکری(ع) هم همان رویه را در پیش گرفته بود. ابن شهر آشوب در المناقب آورده است که اسحاق کندی از فلاسفه عرب کتابی به نام تناقضهای قرآن تالیف کرد. روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری(ع) شرفیاب شد. حضرت به او گفت آیا در میان شما مردی رشید وجود ندارد که گفتههای استادتان را پاسخ گوید؟ شاگرد عرض کرد: ما همگی از شاگردان او هستیم و نمی توانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم. امام فرمود: از اینجا که برگشتی به حضور استاد برو و به او بگو آیا ممکن است گوینده قرآن از گفتار خود معانیای غیر از آنچه شما حدس میزنید اراده کرده باشد؟ شاگرد نیز همین کار را کرد. استاد که میدانست شاگرد او چنین سؤالی را از پیش خود نمیتواند مطرح کند و اندیشه او در این حد نیست، رو به شاگرد کرد و گفت: تو را قسم میدهم که بگویی از کجا چنین سؤالی به فکر تو خطور کرد؟ شاگرد نیز حقیقت را گفت و استاد گفت که چنین سؤالهایی تنها زیبنده این خاندان است و آنان هستند که میتوانند حقیقت را آشکار سازند. پس از آن استاد با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشی روشن کردند و آنچه را که به عقیده خود درباره «تناقضهای قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند.
بانویی که تنها وصی امام حسن عسکری(ع) بود
دکتر مطهری به راهکار دیگر امام عسکری(ع) برای رفع تعارضات درون خاندانی اشاره کرده و بیان میکند: علاوه بر اینکه حضرت(ع) فرزند خود را از همه پنهان و حتی به برخی از نزدیکان این خبر را منتقل نکرد، مادر خود را نیز به عنوان وصی خود انتخاب کرد. امام عسکری(ع)، آخرین وصی الهی را برای دور کردن از خطر و بحران همراه مادرشان از سامرا خارج و برای سفر حج به سمت مکه فرستاد. این سفر حج که برای حفظ ولی خدا و آخرین گنجینه الهی صورت گرفت، برای تنشزدایی و زدودن حساسیت دستگاه خلافت دارای اهمیت است. نکته قابل تأمل اینکه این بانو برای امام(ع) فردی بسیار قابل اطمینان بود و حتی نسبت به بسیاری از مردان مورد وثوق آن حضرت، که برخی وکلای ایشان بهحساب میآمدند و زنان علویهای که کنار ایشان بودند، بیشتر مورد توجه امام بودند و شهامت و عظمت روحی او برای آن امام اثبات شده بود. آن بانوی صالحه متولی موقوفات و صدقات امام عسکری(ع) و واسطه بین امام زمان(عج) و مردم بود.
او در توضیح برخی از زمینهسازیهای امام عسکری(ع) برای عصر غیبت میگوید: در آن دوران که خفقان سیاسی و اجتماعی شدیدی حاکم بود و ارتباط و عرض ارادت به ائمه(ع) جرم محسوب میشد امامان با شیعیان خود ارتباط برقرار کرده و از نیازهای آنان باخبر شده و برای رفع آن اقدام میکردند. شبکه وکالت از عصر امام صادق(ع) به وجود آمد اما در زمان امام عسکری(ع) بسیار تقویت و کارآمد شد. گستردگی و فراوانی مناطق تحت پوشش مسلمانان و همینطور جو سنگین علیه شیعیان و محبان اهل بیت(ع) سبب شد که امام عسکری(ع) با برگزیدن افراد خاص و مطمئن با عناوینی مانند وکیل یا باب، تشکیلات سری، سیاسی و عقیدتی را در جامعه مدیریت و راهبری کند. رتق و فتق امور مالی و اجتماعی از عمده وظایف آنان بود. وکلا پل ارتباطی بین امام و شیعیان بودند و علاوه بر نقش علمی و ارشادی خود، نقش سیاسی و مبارزاتی علیه دستگاه و خلافت جور و همینطور نقش حفاظتی نیز برای امام(ع) داشتند. کار مهم دیگر امام(ع) برای زمینهسازی غیبت، تبیین شرایط و ویژگیهای دوران غیبت همینطور بیان ویژگیهای عصر ظهور بعد از مدت طولانی غیبت بود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) اظهار میکند: امام عسکری(ع) با هدف زمینهسازی برای غیبت، ارتباط خود با شیعیان حتی آنانی که در سامرا بودند را به حداقل رسانده بود و در این هنگام شیعیان را به وکلای خویش ارجاع میداد. آن حضرت برخی از کتابهای فقهی و روایی را تایید میکرد و با این اقدامات در حال آماده سازی شیعیان برای ورود به عصر غیبت بود. آن حضرت(ع) در دوران خود تقیه میکرد و از این طریق میآموخت که برای حفظ شیعه در دوران غیبت میتوان از آن بهره ببرند و در کنار آن معارف و مسائل اعتقادی را رشد دهند. امام یازدهم(ع) از طریق سازمان وکالت هم با مخالفان مناظره میکرد و هم موقوفات و نذورات را مدیریت میکرد. اقداماتی که حضرت با کمک آنان توانست در آن فضای خفقان مردم را برای ورود به دوران غیبت آماده کند.
نظر شما